دریچه‌ای به فرهنگ و زندگی مردم عرب ایران

تداوم اختناق و سانسور قومی: برنامه های فرهنگی که کنسل می شوند و کتابفروشی هایی که بسته می شوند

بسته شدن کتابفروشی «لاریس» و تعطیلی برنامه‌های ادبی مؤسسه «السلام»، و تعطیلی مراسم امضای کتاب از تازه‌ترین نمونه‌های سانسور و سرکوب فضای عمومی در میان مردم عرب است.

عادل العمرانی، نویسنده عرب اهوازی، قرار بود مراسم امضای کتابش را برگزار کند. او نویسنده و پژوهشگری است که در زمینه زبان عربی و مستندسازی میراث فرهنگی و تاریخی مردم عرب فعالیت می‌کند. العمرانی با تولید محتوای فرهنگی درباره واژگان عربی، پرندگان بومی اهواز و شخصیت‌های تاریخی منطقه، حضور موفقی در فضای مجازی، به‌ویژه اینستاگرام، داشته است.

او دو کتاب را از عربی به فارسی ترجمه کرده است: «سفرنامه عبدالمسیح انطاکی به خوزستان و کویت، سال ۱۲۸۶» و «قراردادهای فی‌مابین انگلیس و شیخ محمره و حاکم بحرین (۱۸۹۹–۱۹۱۹)». العمرانی پس از دریافت مجوزهای لازم، این دو کتاب را هم‌زمان چاپ کرد، به این امید که با تکیه بر شبکه دوستان و آشنایان و برگزاری برنامه‌هایی چون مراسم امضای کتاب، هم کتاب‌ها را معرفی کند و هم فروش بیشتری داشته باشد. اما این مراسم با موانع بسیاری روبرو شد و چندین بار لغو گردید.

العمرانی در هر بار لغو مراسم، این‌گونه به مخاطبانش اطلاع می‌داد:

«مراسم امضای کتاب‌های اینجانب به دلایلی تعطیل شد. لطفاً اطلاع‌رسانی کنید تا شرمنده هیچ‌یک از دوستان و مدعوین نشوم!»

این جمله، بخشی از دومین اطلاعیه العمرانی بود که روز پنجشنبه (۱۴۰۴/۲/۱۱) در حساب اینستاگرامش منتشر شد، هرچند که حتی همین اطلاعیه‌ها نیز پس از چند روز از صفحه‌اش حذف شدند. در نتیجه، در این گزارش تنها مضمون کلی آن (نقل به مضمون) دکر شده است. البته که پس از سه بار اطلاعیه دادن، چندین بار رزرو مکان و صرف هزینه‌های مضاعف، سرانجام مراسم امضای کتاب در روز جمعه (۱۴۰۴/۲/۱۹) برگزار شد؛ با وجود همه دست‌اندازی‌ها، نگاه امنیتی و فشارهای عجیب و غریب.

اهمیت چنین مراسمی زمانی روشن‌تر می‌شود که بدانیم در هیچ‌یک از شهرهای عرب‌نشین، حتی یک کتابفروشی عربی وجود ندارد. نویسندگان عرب، به‌ویژه آنان که در حوزه فرهنگ و تاریخ مردم عرب فعالیت می‌کنند، معمولاً با تکیه بر تلاش شخصی و به‌نوعی از طریق دست‌فروشی، آثار خود را توزیع می‌کنند. کاری دشوار که بسیاری را از انتشار آثارشان بازمی‌دارد. با این حال، برخی نویسندگان با برگزاری جلسات خانگی، مراسم امضای کتاب و استفاده از فضای مجازی، آثارشان را معرفی می‌کنند.

به دلیل اطلاع‌رسانی پراکنده و فشارهای امنیتی، آمار دقیقی از برنامه‌های فرهنگی عربی که به شکل خاموش و بی‌سروصدا لغو می‌شوند، در دست نیست. اما مشخص است که درصد بالایی از این برنامه‌ها -با وجود گذر از مراحل سخت اخذ مجوز—در نهایت تعطیل می‌شوند، بدون آن‌که برگزارکنندگان حق داشته باشند درباره دلایل تعطیلی یا نهادهای دستوردهنده اطلاع‌رسانی کنند. در اطلاعیه‌ها نیز معمولاً به عباراتی کلی چون «به دلایل خاص» یا «بعداً اطلاع‌رسانی خواهد شد» بسنده می‌شود، دلایلی که هرگز برای مخاطب روشن نمی‌شوند.

کتابفروشی «لاریس»

در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۱۸، کتابفروشی «لاریس» که تنها کتابفروشی در منطقه محروم دایره (شلنگ‌آباد) بود، به دلایل نامعلومی تعطیل شد. این منطقه با بیش از ۵۰ هزار نفر جمعیت، هیچ کتابفروشی—چه عربی و چه فارسی—ندارد. احلام بندر (عبیات)، دختر جوانی که به چهار زبان عربی، فارسی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود، یکی از اتاق‌های منزل پدری‌اش را به کتابفروشی تبدیل کرد. او کتاب‌ها را در اینستاگرام معرفی و بخش‌هایی از آن‌ها را با بیانی شیوا بازگو می‌کرد، که موجب استقبال خوب مخاطبان شد.

با این‌که کار «لاریس» به‌خوبی پیش می‌رفت، ناگهان احلام بندر در صفحه اینستاگرامی خود با چهره‌ای پریشان اعلام کرد که به دلایلی ناگفته، کتابفروشی تعطیل می‌شود. در ویدیویی دیگر از مخاطبانش خواست که این خبر را بازنشر نکنند تا مبادا مورد سوءاستفاده «ضد انقلاب» قرار گیرد. و به همین سادگی، تنها کتابفروشی کوی علوی تعطیل شد. این کتابفروشی فضایی حدوداا ۳ در ۴ متر داشت که از ویدیوهای منتشرشده قابل تخمین است. ناگفته نماند که دایره (شلنگ‌آباد) در مقایسه با دیگر محلات عربی اهواز، لااقل برای مدتی کوتاه کتابفروشی داشت.

موسسه فرهنگی-ادبی «السلام»

موسسه فرهنگی عربی «السلام» نیز با تعطیلی بی‌سروصدای برنامه‌هایش مواجه شد؛ تعطیلی‌هایی که در سکوت مطلق و بدون ارائه هیچ توضیحی از سوی نهادهای دولتی صورت می‌گیرد. این موسسه که در اهواز و در زمینه اندیشه، زبان و ادبیات عرب فعال است، برای روز جهانی زبان عربی در تاریخ ۱۴۰۳/۱۰/۷ برنامه‌ای با حضور نویسندگان اهوازی و مهمانانی از عراق تدارک دیده بود. اما تنها یک روز پیش از اجرا، موسسه «السلام» با انتشار اطلاعیه‌ای از لغو برنامه خبر داد، بدون ارائه هیچ دلیلی.

تعطیلی برنامه‌های فرهنگی و سنگ‌اندازی در مسیر آن‌ها، سابقه‌ای طولانی در کشور دارد. فعالان عرب، این فشارها را به‌مراتب شدیدتر تجربه کرده‌اند. اما آنچه این ظلم را مضاعف می‌کند، مستند نکردن این سرکوب‌هاست. کافی است در گوگل جستجو کنید؛ خواهید دید که تقریباً هیچ خبری از تعطیلی برنامه‌های فرهنگی عربی در فضای مجازی وجود ندارد. گویی این اتفاق‌ها هیچ‌گاه رخ نداده‌اند.

واقعیت آن است که ظلم در تاریکی رشد می‌کند؛ و هر تجاوزی که ثبت نشود، گویی هرگز اتفاق نیفتاده است. این بی‌سند ماندن، زمینه‌ساز خشونت‌ها و سرکوب‌های بیشتر خواهد شد. البته فشارهای امنیتی بر فعالان فرهنگی نباید نادیده گرفته شود. با این حال، کسانی هستند—از جمله اصحاب رسانه‌ای که به‌دلیل موقعیت جغرافیایی، از فشارها تا حدی مصون مانده‌اند—که می‌توانند خبررسانی، مستندسازی و تحلیل این ستم‌ها را جدی‌تر پیگیری کنند و در شکستن دیوار بایکوت، نقش ایفا کنند.

مستندسازی این اتفاقات، علاوه بر اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی درباره مجوز ندادن‌ها، تعطیلی‌های بی‌دلیل و فشارهای امنیتی، فعالان سیاسی، نهادهای حقوق بشری و مطالبه‌گران محلی را به ابزارهای لازم برای دفاع از فعالان فرهنگی مجهز می‌کند.

در نهایت، همیشه باید به یاد داشته باشیم: سکوت در برابر ظلم، خیانتی است به حافظه جمعی و به نسل‌های آینده. هرجا که ظلمی بدون ثبت و واکنش باقی بماند، عدالت یک گام به عقب خواهد رفت.