دریچه‌ای به فرهنگ و زندگی مردم عرب ایران

نگاهی به تئاتر «ميقات»؛ برای موفقیت تئاتر عربی چه می‌توانیم بکنیم؟

در روزهای گذشته در سالن فرهنگسرای علوی اهواز نمایش «میقات» به مدت ۷ روز (۲۵ -۳۱ فروردین) به نمایش درآمد، نمایشی که از نگاه دوستداران تئاتر عربی و دست اندرکاران آن بسیار موفق ارزیابی شد، و نگاههای تحسین آمیز را به خود جلب کرد.

تئاتر«میقات» کاری است از گروه نمایشی «شهود» به نویسندگی و کارگردانی سید محمد (امیر) موسوی، در این نمایش سید محمد موسوی و معصومه عفری بعنوان بازیگران اصلی و نیلوفر زینلی زاده اصفهانی، زهره نیسی پور، کوثر بندری، آروشا آل ابریشم زاده و آوا علی زاده اهوازی ایفای نقش کردند. موضوع اصلی نمایش «میقات» به بیمارستان شفا در غزه می پردازد، و در بستر عشق،  به روایت شرایط اجتماعی و انسانی جنگ در غزه می پردازد.

آنچه این تئاتر را متمایز می‌کند، نه‌تنها نگاه انسانی آن است، بلکه زاویه دید خاصی‌ است که از دل تجربه زیسته‌ی مردم عرب ایران و نگاه آنان به جنگ و صلح برمی‌خیزد. روایت آن‌ها از بیمارستان شفا و موضع ضدجنگ‌شان برخاسته از ایدئولوژی رسمی حکومت نیست، بلکه از همدلی انسانی و اشتراک سرنوشت ریشه می‌گیرد. در تهران، دیگر کمتر کسانی هستند — یا شاید اصلاً نباشند — که درد مردمی که با حکومت هم‌سو پنداشته می‌شوند را به صحنه تئاتر ببرند. حداقل در چند سال اخیر ندیده‌ایم و هرچه بوده است ناشی از بودجه‌های کلان جکومتی بوده است.

به عبارتی، در فضایی که بسیاری آن‌قدر در چشمان حکومت خیره شده‌اند که دیگر امروز و «وحشیِ» درون حکومت را از آنِ خود کرده‌اند و توجیه‌گر خشونت شده‌اند، از حاشیه ایران و فرسنگ‌ها دور از ایدئولوژی و پروپاگاندای رسمی، روایتی انسانی و ضد جنگ را می‌بینیم. این‌جاست که می‌فهمیم «میقات» تئاتری عربی است، نه تنها به دلیل زبانش، بلکه زاویه‌ دیدش، تجربه‌ی زیسته‌ی خالقانش، حافظه‌ی جمعی‌شان از جنگ و طردشدگی، و پیوند عاطفی و تاریخی آن‌ها با مردم منطفه. جوانان عربی که در دل فقر و حاشیه‌نشینی بزرگ شده‌اند، جنگ را نه به‌صورت نظری، بلکه در گوشت و پوست خود لمس کرده‌اند. برای آنان غزه فقط «موضوعی سیاسی» نیست؛ غزه، تصویری آشنا از خودشان است.

 از جمله موفقیت های نمایش «میقات» راه یابی آن به عنوان نمایش برگزیده سی و ششمین  جشنواره تئاتر خوزستان به بخش مقاومت چهل و سومین جشنواره بین المللی فجر است، قبل از آنهم نمایش عربی «عندما تنتهی تسقط» به نویسندگی عبدالهادی الجرف، و به کارگردانی مشترک عبدالهادی الجرف و حمزه عبدالحسین جوذری از عراق به عنوان اولین نمایش عربی مردم عرب اهواز به بخش بین المللی جشنواره فجر راه یافته بود.

کاظم القریشی کارگردان تئاتر، نویسنده، مترجم و شاعر اهوازی در مقاله خود نوشت: برجسته ترین ویژگی های این نمایش اجرای دقیق و هماهنگ «گروه حرکتی» است، اجرایی  که زیبایی و بیانی بی نظیر به صحنه بخشیده بود. در این نمایش، بدن به زبانی کامل بدل شده بود و حرکات با موسیقی و نور پردازی چنان درهم آمیخته بودند که تابلوهای زنده و پر معنا را خلق می کردند، و مهم آنکه این ریتم و حرکت نمادین تنها جنبه تزئینی نداشت، بلکه بخشی اساسی از ساختار نمایش را شکل می داد که به وضوح بر غنای هنری اثر می افزود، علاوه بر اینها بازهای نمایشی، به ویژه از سوی محمد علی موسوی و معصومه عفری، با پختگی هنری و همذات پنداری عمیق با شخصیت های همراه بود، عاملی که ارتباطی مستقیم و عاطفی میان صحنه وتماشاگران ایجاد کرد، و موجب تاثر و همراهی عمیق عمیق آنان با مضامین و شیوه اجرایی شد.

کاظم القریشی می نویسد: ««میقات» بسیار خوب و بیشتر از انتظار در خشید، وتوانست افق تازه ی پیش روی خلاقیت هنرمندان این حوزه ی هنری بگشاید.»

وقتی این امیدواری کاظم القریشی را با پاراگراف آخر مقاله ایشان در سال ۲۰۱۸ تحت عنوان «المسرح الاهوازی تاريخ و تطلعاته (۱)» مقایسه می کنیم، متوجه جهش بسیار خوب تئاتر عربی در اهواز طی این سالها می شویم، کاظم القریشی در آنجا می نویسد: «به صراحت می توان گفت که تئاتر عربی هنوز نزد ما شروع نشده است ونمایش های که می بینیم به هیچ وجه به تئاتر جدی مطابق با تعاریف و استانداردهای جهانی و مدرن نمی رسد، و باید تلاش های زیادی انجام دهیم که به تئاتری دست یابیم که شایسته باشد.»

فاصله زمانی بین این دو اظهار نظر کاظم القریشی مسافتی است که تئاتر عربی در اهواز در طول این سالها با موفقیت پشت سر گذاشته است، این کارگردان، شاعر و نویسنده و مترجم اهوازی که از نزدیک دست اندر کار فعالیت های هنری است فاصله طی شده را به خوبی حس می کند، چندی پیش نیز مطلبی را با همین مضمون از «علی حیدری» بازیگر جوان تئاتر می خواندم که می گفت :  «ما از حسینیه ها شروع کردیم، و اکنون در سالن های  فرهنگی پرده ها را بالا می زنیم راه آسان نبود، اما مردم انرژی ما هستند.»

و البته که راه رفته برای هنرمندان و به خصوص در حوزه تئاتر به هیچ وجه آسان نبود، و موانعی از جمله کمبود حمایت های مالی، ضعف زیر ساختارهای تئاتری و نبود محیط و سالن های کافی و مناسب برای تمرین و نمایش و فقدان بسترهای رسانه ی برای ترویج تئاتر و معرفی آثار هنرمندان محلی و.. کار را بسیار سخت می کرد، و البته بسیار جای تاسف دارد که این موانع همچنان سر جای خود هستند و همچنان کار هنرمندان این حوزه به سختی پیش می رود، و اگر نبود همت بلند وعشق دست اندرکاران تئاتر حصول این موفقیت ها امکان نداشت، «ما تئاتر را برای گذران زندگی نمی نویسیم، آن را برای زنده ماندن زندگی می کنیم، مخاطب عرب تشنه ی صدای خود است، و ما آینه ی برای آن هستیم،» این را صالح آل کثیر، کارگردان تئاترهای محلی، می گوید.

و در میان آنچه می تواند بیشتر از همه می تواند کمک کند و حوزه تئاتر را آماده جهش های بعدی و پیوسته کند مشارکت  اجتماعی است، اینکه دوستداران ادبیات، هنر و هویت عربی که تعداد آنها در شهرهای مختلف اهواز بسیار است به حمایت جدی از دست اندرکاران حوزه های هنری دعوت شوند، که البته با توجه به تمایلات و علاقه مندی این قشر انتظار می رود استقبال و همراهی بسیار خوبی را از سوی آنان شاهد باشیم.

در این خصوص تشکیل کمپین ها می تواند بسیار مفید باشد، برای مثال می توان در بستر فضای مجازی کانال ها و مجموعه های تشکیل داد که صدها و بلکه هزاران تن از دوستداران تئاتر در آن جمع شوند، در این مجموعه ها می توان مخاطب را با سطح تئاتر در جهان عرب، ایران و حتی جهان آشنا کنیم، و بدین وسیله کمک می کنیم تا سلیقه هنری بهتر رشد کند که به تبع آن  مخاطبان به تدریج آثار هنری بهتر وفاخرتری را از هنرمندان خود مطالبه خواهند کرد، همچنین در این کمپین ها اطلاع رسانی آسان تر و اجرای آن در  سطح گسترده تری امکان پذیر می شود که در نتیجه آن بلیت فروشی رشد خوبی خواهد کرد، اتفاقی که می تواند تا حدودی جوابگوی مشکل نبود حمایت های مالی باشد، علاوه بر اینها مخاطب با نویسندگان، کارگردان ها و بازیگران این حوزه آشناتر خواهند شد، معرفی این افراد در جامعه و تکریم آنان احساس قدردانی اجتماعی  را در آنان ایجاد خواهد کرد که به نوبه خود عاملی در جهت استمرار دست اندرکاران این حوزه خواهد بود، همچنین در این کمپین ها آشنایهایی صورت می گیرد وانتقادات وپیشنهاداتی ارایه می شود که می تواند دست آوردهای غیر قابل پیش بینی را همراه داشته باشد. در واقع وجود این کمپین ها مجموعه ی بزرگی از سمپاتها (هواداران) متصل بهم را بوجود می آورد که می توانند در کنار فعالیت های هنری بایستند و از آنها حمایت کنند، فعالیت اینچنینی که امکان انجام آنها با کمترین هزینه مادی وجود دارد نیازمند همتی است که اگر پیدا شود باز ما یک گام به جلو خواهیم رفت.